نشستیم توی اورژانس بیمارستان و با دو از پرستارا که اونام تازه عروسن حرف میزنیم ...هر دو دهه هفتادین و انقدر چیزایی که میگن با من فرق داره که نمیدونم من عجیبم یا اونا
من مهریم ۱۴ سکه است...برای نامزدیم خودم ارایش کردم...یه لباسای قدیمیم که نپوشیده بودمش رو پوشیدم...خرید نداشتم...کیک نداشتم...برای عقد خیلی سریع و به اصرار دندون موشی خرید کردم...سرویس عروسیم ۲۰ تومنه و دومین سرویسی که دیدم رو خریدم...حلقه عروسیم ۹ تومنه...برای عقدم ارایشگاه نمیخوام برم...کیکبهاصرار دندون موشی از اینستا سفارش دادیم...دوستداشتم روز عقد هدیهای برای دندون موشی داشته باشم و یه دستبند براش سفارش دادم....
دیروز که رفتم گلفروشی یه گل خیلی بزرگ گل فروش داشت حاضر میکرد که گفتم برای چیه گفتبرای خواستگاریه...گله هم قد خود اقاهه بود...من توی مهریم ۳۷ شاخه گل نرگس زرد هست به نیت سن و ماه تولد دندون موشی که دارم تمام سعیمو میکنم که دسته گل عروسیم بشه...
ما مشاوره ازدواج نرفتیم...انقدر فاصلمون رو جلوی خونواده حفظ کردیم که فکر میکنن مشکل ج.نس.ی داریم یا علاقهای به هم نداریم(چون داداش من و خواهرای دندون موشی مجردن)بعد از ۳.۵ ماه از اشناییمون داریم عقد میکنیم...درباره همه چی حرف میزنیم..همو درک میکنیم و کنار میایم با هم...مشکلی نداریم باهم...نه که اخلاق بد نداشته باشیم ولی همو درک میکنیم و درباره همه چی حرف میزنیم...گاهی تو اتفاقات جدی انقدر میخندیم که خودمون تعجب میکنیم...
قمن میگم عروسی تعداد کم باشه و کم خرج...و...
انقدر گفتیم ما سه تا تازه عروس که اون دوتا به من گفتن تو دیگه خیلی کم توقعی که شوهرت بد عادت میشه
حالا نمیدونم ما عجیبیم یا فقط بزرگتر و بالغ تر از اوناییم؟